سلام بر همنفسم<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
سلام بر عشق
سلام بر محبت
سلام بر خوبی
سلام بر پاکی
سلام نازنینم
دیری است دلم تنگ است
دیری است روی ماهت را ندیده ام
دیری است شور صدایت در پیچ و خم وجودم نپیچیده
دیری است گرمای عشقت تن عاشقم را گرم نکرده
دیری است چشمان مهربانت را ندیده ام
همان چشمانی که وقتی به من نگاه میکنند
هزاران حرف می زنند
دلتنگی هایت را می بینم
بیقراریت را می بینم و بیتاب میشوم
بیتاب می شوم برای آن دل نازیینت که اینقدر بیقرار است
بیتاب می شوم برای آن دستان مهربانت که دستان مرا می جویند
بیتاب می شوم برای آن چشمان پر از نیازت که مرا می خوانند
بیتاب می شوم برای نوازشهایت که سرشار از مهر است
بیتاب می شوم برای مستی که از دستان تو می توان گرفت
بیتابم بیتاب تو
بیتابیم بیتاب تو
پس بیا و این دل بقرارم را بیش از این منتظر مگذار
ما سرخوشان مست دل از دست داده ايم....همراز عشق و همنفس جام باده ايم.........بر ما بسی کمان ملامت کشيده اند...تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ايم.........ای گل تو دوش داغ صبوحی کشيده ای..........ما آن شقايقيم که با داغ زاده ايم.......
ديريست که دلدار پيامی نفرستاد* ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد/ سلام مهربون، کجايی؟
منم که یاد تو هر لحظه ورد جان من است ..... تو خواه ياد کنی اين بنده را و خواه مکن ! ..........
دريا خانوم سلام ............. متن قشنگی بود ..... منم دلم براش تنگ شد چه برسه به شما ........... هميشه دريايی باشيد ..... يا علی !
من و تو در ميان طلوع و غروب لحظه ها٬پنجره خانه دل را باز کنيم... برگ خسته پشت شيشه زخمی باد را در آغوش گيريم ........... ميان کتابچه شعر قفسه های خانه دل بگذاريمش تا بيت بيت غزلهای عاشقانه را در لابه لای سکوت شبها ٬ با دل خسته اش زمزمه کنيم..............
سلام موفق باشي اي دوست. ديدم و لذت بردم.
سلام دریاجان.خوبی؟کم مینویسی.دیگه کاوه روهم فراموش کردی.بهرصورت بازاحسنت به این ذوق وقریحه ای که داری.خانم مهندس شاعره وبااحساس هنرمندونقاش.سرافرازوپاینده باشی.
سلام عزيز . ميلاد امام مهدی بر شما مبارک .
سلام! زيبا نوشتيد و اين آهنگ دريا عجب به دل مينشيند! ... دلتان پرنور!
سلام.دوست عزیز من کارهای شما رو خوندم. اول از همه به سلیقه شما برای انتخاب غزل استاد بزرگ و عزیزم جناب رهایی تبریک می گم. در مورد کار سلام شما،از نظر ساختار ضعیف است و به سمت داستان می رود شما از تکرار استفاده کردید که به کار کرد نرسیده.در واقع کار شما فقط سطح دارد وبه من اجازه نمیده به عمق برم .عمقی که وجود ندارد.و من در شما روح غزل رو می بینم.به امید روزهای آفتابی